ادامه کانالهای افزایش اعتماد به نفس :
در قسمتهای قبل سه تا از کانالهای افزایش اعتماد به نفس را گفتم و در این قسمت بقیه را توضیح میدم.
روش چهارم متقاعد سازی کلامیه.
متقاعد سازی کلامی یعنی تشویق. یعنی تقویت کلامی. خیلی وقتها کسانی که در رانندگی اعتماد به نفس ندارن، وقتی با اونها مصاحبه میکنیم میگن، ما اوایل وقتی که جوان بودیم چند بار پشت رل نشستیم. بعد، یکی دوبار ماشین زیر پام خاموش شد، یا زدم به دیوار، از اون لحظه به بعد بابام شروع کرد به سرزنش و تحقیر کردن.
دوستان، گفتن عبارتهایی مثل خاک بر سرت ، تو هیچی نمیشی ،خنگی ، احمقی. نه تنها به لحاظ کلامی تقویتت نمیکنن، بلکه تخریبت هم میکنن.
بنابراین، مراقب نوع پیام هایی که به آدمهای پیرامونمون میدیم، باشیم.
مراقب باشیم که وقتی فرزندمون خطایی میکنه، چکار میکنیم؟ آیا سرزنشش میکنیم؟ آیا تخریبش میکنیم؟ آیا تحقیرش میکنیم؟آیا تهدیدش میکنیم؟ آیا او را مقایسه اش میکنیم؟ که اگر اینطوری باشه، داریم اعتماد به نفس را ازش میگیریم. شما اگه میخواهید یه آدم را مسموم کنید و بکشیدش یه راهش اینه که، مقایسه اش کنید.
مقایسه سم بهداشت روانه. اگه همسرتون، شما را با خواهر دوقلوتون مقایسه کند، چه احساسی به شما دست میده؟ آیا خوشحال میشید؟ من فکر نمیکنم خوشحال بشید. طبیعتاً ناراحت میشید. حالا شما انتظار دارید دائماً فرزندانتون را با همسالان و دیگران و … مقایسه کنید.
بعد از این بچه، چه چیزی به نام اعتماد به نفس و سلامت باقی میمونه؟ بعد انتظار دارید این بچه اعتماد به نفسش را از دست نده؟ سر جلسه میره مُخش هنگ نکنه؟ اضطراب تحصیلی پیدا نکنه؟ کمرویی در جمع پیدا نکنه؟.
شما نمیتونید متد اشتباهی را انجام بدید ولی انتظار نتیجه مثبت داشته باشید. میشه؟ خیر.
اگه باد بکارید طوفان درو میکنید. شما نمیتونید جو بکارید و منتظر برداشت گندم باشید. شما اگه بچه را تحقیر میکنید باید بعداً یک بچه حقیر دریافت کنید. شما اگر بچه را تهدید میکنید
باید بعداً یک فرزند نا امن داشته باشید. شما اگه بچه را سرزنش میکنید باید بعداً انتظار یک بچه عصبی را داشته باشید. و اون موقع، خود کرده را تدبیر نیست. طبیعت با کسی شوخی نداره. قانونه. شما نمیتونید وارد یه بازی بشید و قوانین اون بازی را نپذیرید. درسته ؟ پس متقاعد سازی کلامی خیلی مهمه.
بنابراین متقاعد سازی کلامی هم گرفتن تقویتهای کلامی از دیگرانه و هم از خود هست.
دوستان، یه نکته مهم اینه که: نه تنها گاهی اوقات دیگران ما را تخریب می کنن، گاهی اوقات خودمون ، خودمون را سرزنش میکنیم. وقتی یه اشتباهی میکنیم، وقتی یه نتیجه خوب نمیگیریم، خودمون شروع به نق زدن سر خودمون میکنیم.
یه فوتبالیست وقتی گل میزنه اولین جشن را کی برای کی میگیره؟ خودش برای خودش. لباسش را در میاره، دور افتخار دور میدون میزنه، میپره بالا و به خودش میگه: (ایول) این یعنی خودگویی.
بنابراین، یاد بگیریم خودمون را بابت موفقیت هامون تقویت کلامی کنیم. روزی یه ربع جلوی آینه بایستید و از خودتون بابت موفقیتهاتون قدردانی کنید. با خودتون صحبت کنید. ایول، خوشم اومد، امروز فلان کارت خیلی درست بود، رفتارت خیلی سنجیده بود، فلان کار را خوب زود یاد گرفتی، فلان رفتارت عالی بود. نترسید، دچار غرور کاذب نخواهید شد.
ولی اگه بدون حساب و کتاب از خودتون تقدیر کنید، دچار غرور کاذب میشید. اما اگه خودتون را بابت موفقیتهای واقعی تشویق کنید دچار غرور کاذب نمیشید. پس ما تقویت کلامی را هم باید از محیط بگیریم و هم خودمون به خودمون بدیم تا اینکه اعتماد به نفسمون بالا بره.
پنجمین روش افزایش اعتماد به نفس برانگیختگی بهینه فیزیولوژؤیکه.
حالا این یعنی چی ؟ ما گفتیم بهترین راه، برای افزایش اعتماد به نفس تجربه مستقیمه. درسته؟
مثلا من میخوام راننده بشم. اگه اولین بار ماشین را بردارم در یک ساعت پر ترافیک روز به شلوغ ترین قسمت شهر برم چه اتفاقی میفته؟ خب معلومه شکست میخورم. و وقتی شکست خوردم، این نه تنها اعتماد به نفسم را بالا نمیبره، بلکه پایین هم میاره. برانگیختگی بهینه فیزیولوژیک میگه: تجربه مستقیم یه سری ویژگی ها را باید داشته باشه:
۱- تجربه های مستقیم شما در هر حیطه باید تدریجی باشه. و آرام آرام. حالا این یعنی چی ؟ یعنی اول، رانندگی در کوچه، بعد خیابان پایین تر، بعد سر میدان در ساعت خلوت، بعد دوتا چهار راه پایین تر، یعنی کم کم برید تا آن موقعیت شلوغ.
مثال دیگه: اگه میخوای سخنران بشی، اول خودت، جلو آینه با خودت حرف بزن، بعد برو به یک مهد کودک برای بچه ها حرف بزن چون صحبت کردن برای بچه های کوچک زیاد استرس زا نیست. بعد برو به یک آسایشگاه سالمندان برای اونها صحبت کن. بعد در حضور دوستان، بعد در هر کلاس بلند شو، سرِ هر ساعت، یک سوال از معلم بپرس، بعد هر روز تلاش کن به یه سوال معلم، داخل کلاس جواب بده. یعنی تدریجی.
اگه قراره اولین سخنرانی شما در حضور هزار استاد دانشگاه باشه، خب معلومه که خراب میکنی. چرا ؟ چون اون تکلیف بهینه نیست.خیلی سخته. پس، حتماً تدریجی باشه.
۲- دومین ویژگی تجربه مستقیم اینه که باید در محیط ایمن باشه : یعنی اگه میخوای فرزندت راننده بشه، باید اونقدر امنیت براش فراهم کنی که اگه زد به دیوار جرات کنه بهت بگه ماشین را زدم به دیوار. نه این که همش ترس داشته باشه، نکنه ماشین را بزنم به دیوار. چون این ترس و اضطراب احتمال خراب کردن و گند زدن را بیشتر میکنه.
پس، به فرزندانتون اطمینان و آرامش خاطر بدید.
و بالاخره سومین ویژگی تجربه مستقیم برای بالا بردن اعتماد به نفس اینه که باید انسجام بخش باشه. حالا این یعنی چی ؟ چیزی که انسجام روانی ما را حفظ میکنه ارزشهامونه. بنابراین، برای بالا بردن اعتماد به نفس از روش هایی استفاده کنید که اون روش ها انسجام روانی شما را به هم نریزه. اون روش ها با ارزش های شخصی شما در تضاد نباشه.
مثلاً ما میدونیم رقصیدن در جمع، اعتماد به نفس اجتماعی آدمها را بالا میبره. ولی اگه من آدم مذهبی هستم و رقص را گناه میدونم، آیا باید اون راه را امتحان کنم ؟ نه ، چون اگه اون راه را، برم. اولاً اعتماد به نفسم بالا نمیره. ثانیاً، یک گناه هم به ترسم اضافه میشه. و اینجا اوضاع بدتر میشه. پس خیلی مهمه که ما ارزشهامون را هم مد نظر داشته باشیم.
اگه در مورد این مطلب نظر یا تجربه ای دارید که فکر میکنید مفید، خوشحال میشم نظر یا تجربه تون را از طریق کادر پائین همین صفحه برامون ارسال کنید.
تا فسمت بعد یا حق…