قسمت اول هدفگذاری

 با نام خدا دوره فوق العاده مهم و حیاتی هدفگذاری را با همدیگه شروع میکنیم.

خیلی خوشحالم از اینکه برای خودت و آینده ات ارزش قائل شدی و توی این دوره شرکت کردی و از این بابت بهت تبریک میگم.

چرا که مطالبی که اینجا بهت میگم میتونه زندگیت را از این رو به اون رو کنه. و بسته به شرایط و موقعیتی که داری میتونی از این دوره به نفع خودت استفاده کنی.

مثلا اگه نوجوون یا جوون هستی و هنوز شغلی یا هدفی را برای خودت مشخص و انتخاب نکردی، بعد از خوندن حتی قسمت اول این دوره دیدت نسبت به خودت و اهدافی که میتونی برای خودت انتخاب کنی کلا تغییر میکنه.

یا اگه در حال حاضر شغلی داری میتونی از این به بعد مرتب برای خودت و پیشرفتت از مطالب هدفگذاری استفاده کنی.

من توی قسمت مقالات یه مقاله ای نوشتم با عنوان مهمترین عامل موفقیت. که اگه اون مقاله را خونده باشید متوجه میشید که منظورم از مهمترین عامل موفقیت، هدفگذاری و مشخص کردن چشم اندازه. وقتی هدفت را مشخص میکنی، مسیر زندگیت و اینکه چه کارهائی را باید انجام بدی و چه کارهائی را نباید انجام بدی مشخص میشه و این کار، کل زندگیت را تحت الشعاع قرار میده. چون هدف و مسیری که برای خودت انتخاب میکنی، روی کل جنبه های زندگیت تاثیر میذاره. مثلا روی موقعیت اجتماعیت، وضعیت مالیت، ازدواجت، نوع زندگیت، فرزندانت و …

دوست عزیز، نمیدونم تا حالا درباره هدفگذاری کتابی خوندی؟ یا دوره یا کلاسی رفتی یا نه؟

البته فرقی نمیکنه چون روشی که من میخوام آموزش بدم و مطالبی که اینجا میخوام باهات به اشتراک بذارم زمین تا آسمون با اون چیزائی که شاید تا حالا خونده یا شنیده ای فرق میکنه.

متاسفانه چیزائی که توی کتابها و دوره ها، آموزش داده میشه مستقیما برگرفته از منابع خارجی وتئوریه و به نظر من در عمل اصلا اینجوری که اونا میگن پیش نمیره. چون وقتی شما هدفی را مشخص میکنی و برای رسیدن بهش تلاش میکنی پستیها و بلندیهای زیادی را باید طی کنی.( من توی قسمتهای بعدی با آوردن مثالها و داستانهای مختلف این موضوع را کامل برات توضیح میدم. )

توی اکثر کتابهائی که من خوندم یا دوره هائی که شرکت کردم میگن هدفت باید واضح و دقیق باشه، برای رسیدن بهش یه تاریخ معین تعیین کنی، هدفت را مکتوب کنی و …، ( که من فکر میکنم اینطور نیست. مثلا در مورد هدف واضح و دقیق، آیا اگه کسی توی هدفگذاریش نوشته پزشکی تهران، ایا اگه پزشکی بوشهر قبول بشه نباید بره؟ یا در مورد تاریخ معین اگه کسی برای خودش نوشته باشه امسال باید پزشکی قبول بشم و قبول نشه باید دنبال هدفش را ول کنه؟ یا در مورد مکتوب کردن هدف آیا صرف نوشتن تنها کافیه؟. دوستان بهترین نوع هدفگذاری اونیه که شخصی که هدفگذاری میکنه اولا انعطاف پذیری داشته باشه و دوما استقامت داشته باشه و براش مهم این باشه که به هدفش برسه. من در قسمتهای بعدی در مثالها این مطالب را بیشتر توضیح میدم. )

و معمولا برای همه یه نسخه ی واحد میپیچن. در صورتیکه اصلا اینطور نیست. چرا که آدما از لحاظ جنبه های مختلف، زمین تا آسمون با هم فرق میکنن. و متاسفانه خیلی از اساتید این چیزا را در نظر نمیگیرن و خیلی راجع بهش صحبت نمی کنن. در صورتیکه این مسائل به شدت مهمه.

بذارید شاید بتونم با یه مثال این بحث را بهتر توضیح بدم. دوتا دانش آموز رشته تجربی را در نظر بگیرید که امسال کنکور دارن:

یکی از این دانش آموزا توی یه خانواده ثروتمند توی شمال تهران زندگی میکنه، دغدغه مالی نداره، دبیرستان البرز درس میخونه و مرتبا سر کلاسهای کنکور و معلم خصوصی های درجه یک هست، پدرش پزشکه و الگوشه، عزت نفسش عالیه، باورهاش عالیه، هدفمنده و …

از طرفی اون یکی دانش آموز توی یکی از روستاهای دور افتاده ی یکی از استانهای جنوبی زندگی میکنه، وضعیت مالی خوبی نداره، الگو یا الگوهای موفقی اطرافش نداره، توی یه مدرسه معمولی درس میخونه، شاید کلاس کنکوری هم نباشه که بخواد بره و …

حالا آیا هدفگذاری این دوتا دانش آموز میتونه مثل هم باشه؟ به احتمال زیاد شما فکر میکنید جواب ” نه ” هست. منم قبول دارم که بین این دوتا دانش آموزی که مثال زدم تفاوتهای زیادیه. ولی من میخوام اینجا به شمائی که دارید این مطلب را میخونید بگم هر دوی این دانش آموزانی که توی این مثال گفتم میتونن هدف واحدی را انتخاب کنن. ولی کار برای دانش آموز دوم یه کم سختتره.

دوستان، من این مثال را آوردم تا بهتون بگم درسته که هدفگذاری تحت تاثیر عوامل زیادی قرار داره، ولی اگر کسی با جون و دل و با تمام وجود و از اعماق درونش خواستار رسیدن به هدف یا خواسته ای باشه مطمئنا دیر یا زود به اون هدف یا خواسته میرسه. و اگه میبینید کسی در ظاهر هدفی را انتخاب میکنه ولی بهش نمیرسه، چندتا علت داره، یا رسیدن به اون هدف اولویتش نیست یعنی خیلی براش مهم نیست که بهش برسه یا نرسه و براش حکم مرگ و زندگی را نداره، یا اینکه به اندازه اون هدف نیست و یا اینکه راهش را بلد نیست. که من تمام اینها را در قسمتهای بعدی توضیح میدم.

بذارید با یه مثال دیگه منظورمو واضح تر بگم:

فرض کنید قراره از هر شهری یه نفر برای یه گردهمائی که در تهران برگزار میشه شرکت کنه. الان توی این مثال مقصد ( هدف ) تهرانه درسته؟ حالا آیا اون کسی که از چابهار میخواد بیاد شرایطش با اونی که از شهریار قراره بیاد یکیه؟ یا اونی که از بوشهر میاد با اونی که از قم میاد؟ مطمئنا شرایطشون با هم فرق میکنه. ولی آیا اونی که از چابهار میخواد بیاد، باید بگه من راهم خیلی دوره و نمیرم. البته که اینطور حرفی را هم میتونه بزنه و نره، ولی حرف اصلی من اینه که اگه شرکت توی اون گردهمائی خیلی خیلی براش مهم باشه هر طور شده خودش را میرسونه. در مورد رسیدن به هدف هم این قضیه کامل صدق میکنه و اگر کسی با تمام وجودش خواستار رسیدن به هدفی باشه و مثل کَنه به هدفش بچسبه به احتمال خیلی خیلی زیاد به هدفش میرسه. و ای کاش این حرفی را که خودم الان دارم به شما میزنم سالها پیش کسی به خودم گفته بود یا خودم میدونستم.

در مورد هدفگذاری هم همینطوره و همونطور که در قسمتهای بعد خواهم گفت هر آدمی به شرطی که محدودیت جسمی نداشته باشه ( در مورد محدودیت جسمی: مثلا کسی که قدش ۱۵۰ سانتی متره، به احتمال خیلی زیاد نمیتونه یه بسکتبالیست حرفه ای بشه )، هر هدفی را میتونه برای خودش مشخص کنه ولی اینکه چطور بخواد به اون هدف برسه را در قسمتهای بعد توضیح میدم و هر کسی بر اساس شرایط فعلیش باید اقداماتی که باید انجام بده و کارهائی را که باید از زندگیش حذف کنه را معلوم کنه تا بتونه کم کم به اندازه هدفش بشه و به اون هدف برسه.

ولی اصلا نگران نباشید چون من راهکاری بهتون میدم تا بتونید بدون در نظر گرفتن شرایط فعلیتون و صرف خوندن و به کار بستن مطالب این دوره، هر هدفی که خواستید را برای خودتون انتخاب کنید، و بعد بهشون برسید.

من اینجا چندتا از عواملی که میتونه روی هدفگذاری آدما تاثیر گذار باشه را بهتون میگم. عواملی مثل :

آگاهی، قوانین هدفگذاری، عزت نفس، باورها، الگوها، دایره دوستان، وضعیت مالی خانواده، محیط، خواهروربرادرهای بزرگتر و بچه های بزرگتر فامیل، شغل والدین، عشق، علاقه، استعدادها، ویژگیها و روحیات خود شخص و و و …

هر کدوم از این عواملی که گفتم میتونه روی نوع هدفی که شخص میخواد برای خودش در نظر بگیره تاثیر گذار باشه. مثلا کسی که عزت نفس پائینی داره و خودش را لایق مشاغل سطح بالا نمیدونه، اصلا به مشاغل سطح بالا فکر نمیکنه، چه برسه به اینکه بخواد اونا را به عنوان هدف خودش مشخص کنه. که من برای همه اینها راهکار میدم…

خب از اونجائیکه دوست ندارم جلسات خیلی طولانی باشه اینجا این قسمت را تموم میکنم و بقیه بحث را موکول میکنم به جلسات بعد. کمی راجع به چیزائی که توی این قسمت گفتم فکر کنید. وقتی مطالبی که توی قسمت بعد را بخونید اونوقت میفهمید که چه هدفهای بزرگی را میتونید برای خودتون در نظر بگیرید و حداقل از لحاظ ذهنی اینقدر آگاه میشید که دیگه هیچ محدودیتی را در هدفگذاری خودتون قائل نمیشید. چون متوجه میشید که هم میتونید، هم لیاقتشو دارید و هم الان دیگه راهشو بلدید.

   اگه در مورد این مطلب نظر یا تجربه ای دارید که فکر میکنید میتونه مفید باشه، خوشحال میشم نظر یا تجربه تون را از طریق کادر پائین همین صفحه برامون ارسال کنید.

تا قسمت بعد یا حق…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جایگاه بنر

محتوای دلخواه