قسمت دوم هدفگذاری

همونطور که توی قسمت قبل گفتم نوع هدفی که ما برای خودمون انتخاب میکنیم، مسیر زندگیمون را مشخص میکنه و این هدف انتخابیمون بعدها تمام جنبه های زندگیمون را تحت الشعاع قرار میده. و معمولا مزایا و معایبش تا آخر عمر باهامون هست، مگر اینکه بخواهیم هدفمون را تغییر بدیم.

همچنین گفتم که عوامل زیادی وجود دارن که روی نوع هدفی که ما میخواهیم در زندگیمون برای خودمون مشخص کنیم اثر گذار هستن و چندتا از اونا را هم نام بردم. خب تا اینجا را داشته باشید. از اینجا به بعد میخوام چیزائی را بهتون بگم که اگه درکش کنید و در زندگیتون بهش عمل کنید میتونید زندگیتون را متحول کنید.

دوستان، من در قسمت قبل گفتم عوامل زیادی وجود دارن که روی هدفگذاری ما موثرن. این حرف کاملا درسته. ولی من به شمائی که دارید این مطلب را میخونید و توی این دوره شرکت کرده اید میخوام یه میانبر بدم و بهتون بگم: شما توی این دنیا به هر هدفی که بخواهید، به شرطی که برای اون هدف محدودیت جسمی نداشته باشید میتونید برسید ( حالا ممکنه یکی یه کم زودتر برسه یکی یه کم دیرتر ). البته به شرطی که این سه باور را در خودتون ایجاد یا تقویت کنید که ۱- میشه. ۲- من میتونم. و ۳- لیاقتشو دارم.

وقتی این سه باور را داشته باشید و با جون و دل خواهان رسیدن به اون هدف باشید و رسیدن یا نرسیدن به اون هدف براتون حکم مرگ و زندگی را داشته باشه و اینکه با تمام وجودتون روی رسیدن به اون هدف تمرکز کنید و صدِ خودتون را برای اون هدف بذارید، مطمئنا به هدفتون میرسید. چون اگه صدِ خودتون را نذارید احتمال موفقیتتون کمتره. و از همه مهمتر اینه که وقتی هدفتون را مشخص کردید و برای به دست آوردنش استارت زدید، فقط باید ادامه بدید و استقامت کنید. استقامت استقامت استقامت. و البته ممکنه در طول مسیر اشتباهاتی هم داشته باشید که باید هر از مدتی یه ایست بکنید، راهتون را تجزیه و تحلیل کنید، اقداماتتون را اصلاح کنید و دوباره ادامه تا رسیدن به هدف. حتی اگه سالها طول بکشه.

و این حرفو از من داشته باشید ” اگه کسی هدف داشته باشه به احتمال خیلی خیلی زیاد، دیر یا زود به هدفش میرسه. “

حالا شاید بپرسید چطوری؟

آنتونی رابینز میگه : توی این دنیا اگه یه نفر قبل از شما به یه هدفی رسیده باشه، شما هم میتونید به اون هدف برسید به دو شرط. شرط اول اینکه مثل او فکر کنید و شرط دوم اینکه مثل او عمل کنید. یعنی اینکه هم افکار و باورهاتون باید مثل او باشه و هم کارهائی که او انجام داده و به اون هدف رسیده را شما هم باید انجام بدید.

من توی این دوره روش میانبری را بهتون آموزش میدم که اگه واقعا بتونید درست انجامش بدید به هر هدفی که بخواهید میتونید برسید. روشی که من میخوام بهتون آموزش بدم اسمش هست روش مهندسی معکوس. این روش بهتون کمک میکنه تا بتونید افکار و اعمال شخصی که قبلا به هدفی که شما الان برای خودتون مشخص کرده اید، رسیده را بیرون بکشید و بعد همون افکار و اعمال را انجام بدید. اینجوری خیلی سریعتر و با آزمون و خطای کمتر به هدفتون میرسید. ولی متاسفانه یه مشکلی که وجود داره اینه که اغلب آدما هدفمند نیستن، یا اینکه اهداف بزرگی را برای خودشون تعیین نمیکنن و شعار زندگیشون هر چه پیش آید خوش آیده. ( که در ادامه میگم چرا اغلب آدمها اهداف بزرگی را برای خودشون تعیین نمیکنن. )

پس، لازمه ی استفاده از روش مهندسی معکوس اینه که ما اول هدفمون را مشخص کنیم و هدفی داشته باشیم تا بعد بتونیم اون را مهندسی معکوس کنیم.

بذارید اول یه کم در مورد این روش توضیح بدم، چینیها استاد به کار گرفتن این روش هستن: اونا وقتی میخوان وسیله ای یا چیزی را برای بار اول بسازن، میان نمونه اون را پیدا میکنن و اون را به ریزترین حالتی که میشه در میارن، سپس تکنولوژی اون را به دست میارن و بعد یا مثل همون و یا با کمی تغییر اون را میسازن.

حالا ما چجوری باید از این روش استفاده کنیم؟

برای استفاده از روش مهندسی معکوس، ما بعد از اینکه هدفمون را مشخص کردیم یا باید افرادی که قبلا به هدفی که الان ما برای خودمون مشخص کرده ایم رسیده اند، را پیدا کنیم و به صورت مستقیم از خودشون بپرسیم که، ۱- چه کارهائی را انجام دادن و چه کارهائی را از زندگیشون حذف کردن تا به این هدف رسیدن، ۲- رسیدن به این هدف چه پیش نیازهائی لازم داره؟ ۳- رسیدن به این چنین هدفی چقدر طول میکشه، ۴- آیا راههای میانبری برای زودتر رسیدن وجود داره یا نه؟ و کلا به عنوان یک مشاور یا راهنما ازش کمک بگیریم. یا اینکه اگه به چنین افرادی دسترسی نداشتیم، بگردیم و مشاوری را پیدا کنیم که کاربلد باشه و بتونه درست و اصولی راهنمائیمون کنه.

دوستان، متاسفانه خیلیها این حرفها را جدی نمیگیرن و به جای اینکه یه کم وقت بذارن و از چنین افرادی مشورت بگیرن، و در وقت و انرژی و پول خودشون صرفه جوئی کنن، میخوان خودشون از صفر و بدون تجربه، هدفی یا کاری را شروع کنن و به عبارتی چرخ را دوباره اختراع کنن.

در صورتیکه وقتی شما از روش مهندسی معکوس استفاده میکنید به شدت در زمان، انرژی و پولتون صرفه جوئی میشه و حتی گاهی ممکنه همون ابتدای کار و بدون اینکه زمان و پولی را خرج کرده باشید متوجه بشید که اصلا اون هدف مناسب شما نیست. و به جای اینکه وارد اون کار بشید و بعد از مدتها بفهمید مناسب شما نیست، همون اول میفهمید و وقت و انرژیتون را جای دیگه ای که مناسبتون هست صرف میکنید.

دوستان، وقتی شما از روش مهندسی معکوس استفاده میکنید، میتونید بدون در نظر گرفتن شرایط فعلیتون، کارتون را شروع کنید و در طول سفر پر پیچ و خمِ رسیدن به هدف کم کم شرایط فعلیتون را به شرایط مطلوبتون ( هدف )، نزدیک و نزدیکتر میکنید تا به هدفتون برسید.

یه نکته مهم براتون بگم شاید به دردتون بخوره: برخی ازعلتهائی که باعث میشه اغلب مردم هدفهای بزرگی را برای خودشون دنبال نکنن:

۱- خیلیها این آگاهی را ندارن که میتونن به هر هدفی که میخوان برسن. ( باور میشه را ندارن ). ۲- خیلیها جرات انتخاب هدفهای بزرگ را ندارن چون فکر میکنن نمیتونن. ( باور من میتونم را ندارن ). ۳- خیلیها به دلیل عزت نفس پائین و اینکه خودشون را لایق خیلی از اهداف نمیدونن از انتخاب هدفهای بزرگ اجتناب میکنن. ( باور لیاقتشو دارم را ندارن. ). ۴- خیلیها از روی تنبلی از انتخاب اهداف بزرگ اجتناب میکنن. ۵- خیلیها به همین شرایط معمولی که دارن راضی هستن و فکر انتخاب هدفهای بزرگ را نمیکنن. ۶- خیلی ها به خاطر اینکه حاضر نیستن و نمیخوان بهای رسیدن به هدفی را پرداخت کنن از انتخاب اهداف بزرگ اجتناب میکنن. ۷- خیلی ها به خاطر اینکه یه ناحیه امنی دارن و نمیخوان از منطقه امن خودشون خارج بشن از انتخاب اهداف بزرگ اجتناب میکنن و…

دوستان من کلیات بحث هدفگذاری را توی این دو قسمت گفتم و از این به بعد و در قسمتهای بعدی سعی میکنم در هر قسمت در قالب یه مثال واقعی این مطلب را بیشتر و قابل درکتر توضیح بدم.

اگه در مورد این مطلب نظر یا تجربه ای دارید و فکر میکنید مفیده، خوشحال میشم نظر یا تجربه تون را از طریق کادر پائین همین صفحه برامون ارسال کنید.

تا قسمت بعد یا حق…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جایگاه بنر

محتوای دلخواه