به نظر من مهمترین مانع موفقیت بی هدفی و نداشتن چشم انداز و اهداف واضح و مشخصه.
من مقاله ای نوشتم با عنوان مهمترین عامل موفقیت که از اینجا میتونید اون را بخونید. من در اون مقاله موفقیت را تعریف کردم و چندتا مثال هم زدم و گفتم که تا زمانیکه من یا شما هدف واضح و مشخصی نداشته باشیم و ندونیم که چی میخواهیم یا به کجا میخواهیم برسیم هیچ حرکتی نمیکنیم و به دنبال اون هیچ اتفاق خاصی هم توی زندگیمون نمیفته. ولی وقتی هدف داشته باشیم سوال بعدیمون اینه که بپرسیم چجوری میخواهیم به هدفمون برسیم و جواب این سوال همون کارهائیه که باید انجام بدیم و این خودش باعث حرکت ما میشه.
بنابراین بازم تکرار میکنم، همونطور که مهمترین عامل موفقیت، داشتن هدفه، مهمترین مانع موفقیت هم، بی هدفی و نداشتن اهداف واضح و مشخصه.
دوستان، وقتی من یا شما چشم انداز داشته باشیم، هدف داشته باشیم، شب قبل ساعتمون را میذاریم روی زنگ تا صبح زود بیدار شیم و بریم دنبال هدفمون. و صبح که از خواب بیدار میشیم میدونیم چی میخواهیم، یا باید چکار کنیم یا قدم بعدیمون چیه.
ولی کسی که هدف نداره، بلاتکلیفه و هیچ برنامه ای نداره و نمیدونه قدم بعدیش چیه و بلاتکلیف و سرگردونه.
حالا اینکه خیلی از آدمها هدفمند نیستن علتهای مختلفی داره که من یکی یکی اونا را نام میبرم و توضیح میدم.
مهمترین عامل بی هدفی، نداشتن آگاهیه. وقتی فرد این آگاهی را نداشته باشه که میتونه به هرهدفی برسه ( به شرطی که با تمام وجودش خواستار رسیدن به اون هدف باشه)، و از قدرت هدفگذاری بی اطلاع باشه برای خودش هدفگذاری نمیکنه
عامل مهم بعدی، تنبلیه. خیلیها به خاطر اینکه میدونن اگه برای خودشون هدفگذاری کنن باید حرکت کنن و ذاتا تنبل هستن هیچ هدفی را تعیین نمیکنن تا نخوان گیر بیفتن و حرکت کنن.
عامل مهم بعدی، راضی بودن به شرایط موجوده، یعنی طرف از شرایط و اوضاعی که الان داره راضیه. و به فکر به دست آوردن چیزهای بیشتر و یا خواسته های بزرگتر نیست و به همینی که هست عادت کرده و راضیه.
عامل مهم بعدی، نداشتن رویاها و آرزوهای بزرگه، یعنی طرف رویاها و آرزوهای بزرگی نداره که بخواد اون را از زمین بلند کنه و حرکتش بده. پس هیچ حرکتی هم نمیکنه.
عامل مهم بعدی گیر کردن در حاشیه امنیه که برای خودش ساخته
عامل مهم بعدی نداشتن روحیه ریسک پذیریه
عامل مهم بعدی اینه که الگو یا الگوهای موفق پیرامون خودش نداره که بخواد مثل اونا بشه
عامل مهم بعدی اینه که فکرش کوچیکه و اصلا نمیتونه به چیزای بزرگتر و بیشتر فکر کنه
عامل مهم بعدی نداشتن خودباوریه و میگه من نمیتونم
عامل مهم بعدی عزت نفس پائینه و اینکه خودش را لایق کارهای بیشتر و بزرگتر نمیدونه و میگه من کجا و این چیزا کجا یا بعبارتی میگه من لیاقت این چیزا را ندارم
عامل مهم بعدی داشتن باورهای نادرسته و میگه نمیشه
عامل مهم بعدی اینه که هدفگذاری را بلد نیست و از اهمیت اون بی اطلاعه و حتی اگه بخواد هم راهش را بلد نیست پس اصلا اقدام نمیکنه
عامل مهم بعدی اینه که تلنگر درست و حسابی بهش نخورده که تکونش بده
عامل مهم بعدی اینه که بابا اصلا نمیخواد اهداف بزرگی داشته باشه مگه زوره. چرا اینقدر اصرار میکنی
و و و…
یه نکته خیلی مهم اینکه خیلیها فکر میکنن هدفگذاری فقط مخصوص جوونها هست. در صورتیکه اینطور نیست و هر کسی در هر جایگاهی و هر سن و سالی که باشه باید برای خودش و آیندش هدفگذاری کنه و چشم انداز جدید تعیین کنه. همون کاری که تمام افراد موفق در تمام طول زندگیشون انجام میدن.
چون اهداف جدید باعث حرکت میشه و حرکت هم باعث خلق نتایج جدید میشه. دوستان، دوچرخه تا زمانیکه حرکت میکنه و راه میره سرپا هست ولی به محضی که سرعتش کم میشه و متوقف میشه میفته.
امیدوارم این مطلب به دردتون بخوره و اگه هنوز به اهمیتی که هدفگذاری و داشتن چشم انداز توی زندگی داره پی نبردی این مطلب یه تلنگری باشه و تکونت بده.
اگه در مورد این مطلب نظر یا تجربه ای داری که فکر میکنی مفیده، خوشحال میشم نظر یا تجربت را از طریق کادر پائین همین صفحه برامون ارسال کنی.
یا حق…